حاج سیدمحمد عرب بجستانی
دیگر از علما و معاریف خطه بجستان حاج سید محمد عرب بود که اصلاً از توابع عربستان (احساء) و از علمای شیعه بوده و نسبش به احمدبن علی بن محمدالباقر(ع) میرسد و در قرن دوازدهم هجری زندگی میکرد. در جوانی به قصد زیارت مشهد مقدس رضوی(ع) از طریق خلیج فارس و بندرعباس و شیراز و یزد و طبس حرکت نموده و از فخرآباد بجستان که در آن موقع در سر راه طبس و مشهد بوده عبور نموده و چون با داشتن مقام علمی و با تمکنی که داشت مایل به انزوا بود و علاقه داشت که از راه کسب و کار و زندگانی را اداره نماید و مایل به زراعت بود و فخرآباد را مناسب دید. لذا پس از مراجعت از مشهد مقدس در فخرآباد سکونت گزیده و نصف آن را خریداری نمود و علاوه بر اشتغال به ترویج احکام شرع مطهر به شغل زراعت و کشاورزی مشغول گردید و فرزندان خود را نیز دستور میداد که با داشتن مقام روحانیت به کشاورزی نیز اشتغال ورزند و از آن راه امرار معاش نمایند. نه آنکه امر روحانیت را وسیله معاش قرار دهند و او و فرزندانش مدت عمر خود را در آنجا به همین ترتیب گذرانیده و به نیکنامی زندگی نمودند. فرزندانش سیدهاشم و سیدمحمد و حاجسید ابراهیم نیز از علمای معروف زمان خود در آنجا بودند و سیدهاشم نماز جمعه میخوانده و به واسطه کمال وثوقی که مردم داشتند گاهی از اوقات بعض مردم از بجستان برای درک نماز جمعه به فخرآباد میرفتند، سیدمهدی فرزند سیدهاشم نیز دارای مراتب علمی و فضل و کمال بوده و علاوه بر علوم دینی علم طب را نیز تحصیل کرده و از اطبای حاذق بوده و اغلب به مسافرت و سیاحت اشتغال داشت و در افغانستان از دنیا رفت.
سید اسماعیل برادر سیدمهدی نیز از علمای آنجا و به امور دینی و رسیدگی به آنها مشغول بوده و برحسب خواهش حاج میرزا عبدالله سیستانی که در بجستان ساکن شده و مرد ثروتمند و متنفذی بود از فخرآباد به بجستان آمد و در آنجا زندگی مینمود. پس از سید اسماعیل فرزندش حاج سیدعلیرضا که تحصیلات خود را در عتبات عالیات به اتمام رسانیده و با نیل به درجه اجتهاد به بجستان مراجعت نموده بود جای پدر را گرفت و قریب پنجاه سال مرجع امور شرعیه بود و در آنجا از دنیا رفت. پس از ایشان حاج سید اسماعلیل فرزندش جای او را گرفت، سیدجواد برادرزاده حاج سیدعلیرضا نیز در آن موقع به امور شرعیه اشتغال داشت و علاوه بر علوم دینی علم طب و هیئت و نجوم و ریاضیات و جفر و غیره را نیز فراگرفته بود و خیلی خوش خط هم بود، حاج سید اسماعیل فرزند ذکوری نداشت و صبیهاش عیال آقا سید حسن شریعتمدار فخرآبادی بود که از همان فامیل و از احفاد حاج سید محمد بوده و در فخرآباد سکونت داشت، حاج سید اسماعیل به داماد امر کرد که به بجستان بیاید و او نیز به بجستان آمده و پس از فوت حاج سید اسماعیل به جای او نشست و به وظایف شرعیه قیام نمود و آقا سیدحسن در طلوع صبح سوم رمضان 1305 هنگام گرفتن وضو از دنیا رفت. پس از آقا سیدحسن نیز فرزندانشان آقای حاج سید صدرالدین سجادی از فضلا و معاریف و متنفذین بجستان و مورد احترام عموم بوده و میباشند.
حاج سیدعلی بجستانی و حاج سیدهادی بجستانی حائری
یکی از علمای معروف بجستان مرحوم حاج سیدعلی بجستانی بوده که سالها در بجستان به امور حسبیه شرعیه اشتغال داشته و مورد وثوق و اعتماد و علاقه اهالی آنجا بودهاست. ایشان از شاگردان مورد اعتماد مرحوم آیتالله حاج میرزا حسن شیرازی بوده و در محل خود خدماتی از حیث امور دینی به مردم نموده و در امر به معروف و نهی از منکر جدیت زیادی داشت و منبر هم میرفت، در موقع مسافرت در بسیاری از شهرها مانند مشهد و کرمانشاه منبر رفته و دوستان و علاقمندان زیادی پیدا کرده بود. فرزندان بسیاری داشت که بیشتر از آنها از علما بوده و مهمتر از همه آنها مرحوم سیدهادی حائری بجستانی ساکن کربلا بوده که از علمای درجه اول بلکه به طوری که مسموع شده از مراجع تقلید بشمار میرفته، در کتاب الاعلام، تالیف خیرالدین زرکلی جلد نهم، از او نام برده شده است. تولدش در نجفاشرف و طبق نوشتهالاعلام در سال 1297 قمری مطابق 1880 میلادی اتفاق افتاده است، و پس از آن با پدر به خراسان آمده و در ده سالگی در مشهد به تحصیل علوم مشغول شده و پس از تکمیل سطوح مجدد به نجف اشرف رفت و در محضر درس مرحوم آیت الله ملامحمد کاظم خراسانی و سایر مراجع آن دوره از جمله آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی به درس خارج پرداخت و مورد علاقه مرحوم شیرازی بود و جواب بسیاری از مسایل و احتیاطات از طرف مرحوم شیرازی به ایشان واگذار میشد و بعداً به کربلا مهاجرت نموده حوزه علمیه آنجا را اداره مینمود و از قرار مسموع پس از مرحوم شیرازی مرجعیت یافت و عمر خود را در نشر علم و بیان احکام گذرانید و در دوازده ربیعالاول 1368 بدرود زندگانی نمود و در صحن مطهر حسینی مدفون گردید.
تالیفات زیادی از ایشان به یادگار مانده از جمله: کتاب "المعجزه و الاسلام" به عربی که در نجف چاپ شده و "دعوهالحق" در ردّ وهابیه به عربی چاپ بغداد و "الفین" در علم کلام به نظم و عربی که در تهران چاپ شده که هزار بیت آن را در اتمام "الفیه" مرحوم سیدبحرالعلوم و تکمیل دوره اصول دین سروده است و "اصولالشیعه و فروعالشیعه" چاپ بغداد و "الحجهالبالغه" چاپ مشهد و "الاجوبهالکرادیه" چاپ بغداد و "دررالفرائد" که حاشیه بر "منظومه منطق" حاج ملاهادی سبزواری است و "سبعالمثانی" که اشعار فارسی از خود آن مرحوم است، چون ایشان هم در نظم عربی و هم در نظم فارسی طبع سلیس و روانی داشته و اشعار خوبی میسروده است. چندین کتاب دیگر نیز از ایشان به یادگار مانده است. از ایشان یک فرزند پسر به نام سیدمهدی حائری خراسانی و سه نفر اناث باقیماند و سیدمهدی از علما و دانشمندان معروف میباشند و به زبانهای خارجه آشنایی دارند و چند سال قبل از طرف مرحوم آیتالله حاجآقا حسین بروجردی برای تبلیغ احکام دیانت مقدسه اسلام و مذهب جعفریاثنی عشری و راهنمایی شیعیان به لندن رفت و در آنجا سکونت گزید و مشغول تبلیغ گردید و مجالس سخنرانی و مجامع دینی تشکیل داد و به کوشش ایشان و همت جمعی از متدینین و خیرخواهان مسجد مجللی در آنجا بنا شده و زحمات زیادی برای نشر مذهب تشیع در اروپا کشیده و با پاپ هم ملاقات نمودهاند.
مسعودالنوکی
دیگر از شعرای آنجا مسعودالنوکی که اهل نوک (نوغ) گزین (جزین) بجستان بوده است که در تذکره "هفت اقلیم" امین احمد رازی از او بدین عبارت نام برده است:
((شاعری بود که نوک کلک او دیده بهار را بر بساط خضرا دوختی و حدت قریحتش دل در بدن عطارد سوختی به تاثیر اصطناع بهرامشاه اختر طالعش چون نامش مسعود گشت و در آن حضرت رونق و رواج تمام یافت، چون به حکم قلت به غیر از این چند بیت شعری دیگر از وی یافت نشده هر آیینه بنا بر التزام نوشته آمد:
دوش به وقت سحر جان تو هم جان تو
کز غم تو خون شده دیده ز هجران تو
جمع بُد احوال من چون که بدیدم رخت
کرد پریشان مرا زلف پریشان تو
خیره شود آفتاب چون که به هر بامداد
ماه رخت برکند سر ز گریبان تو))
شعر اول گمان میرود ناقص باشد و شاید تحریف و اشتباهی در نوشتن از طرف ناسخ رخ داده باشد، در کتاب "لبابالالباب" عوفی مینویسد: سعدالدین مختارالشعرا مسعودالنوکی از شعرای بهرامشاه غزنوی بود. از عبارت او احتمال میرود که سعدالدین لقب او بوده و شاید مختارالشعرا هم همین طور بوده است. مسعودالنوکی با بهرامشاه غزنوی که پانزدهمین پادشاه آن سلسله بود و از سال 512 تا 544 سلطنت نمود معاصر بوده است، در کتاب "افغانستان" که در تاریخ و جغرافیای افغانستان در همان مملکت نوشته شده و در میزان 1334 قمری چاپ شده در ذکر شعرای دوره غزنوی مینویسد: "دیگر از مداحان سلطان بهرامشاه غزنوی مختارالشعرا مسعودالنوکی است که در مدح او قصاید غرّایی داشته این چند بیت از یک قصیدهای است که در مدح سلطان بهرامشاه سروده است."
ماه اگر نظّاره آن شمع خوبان ایستد
چون شود پیدا رخش از شرم پنهان ایستد
دل ز چوگان دو زلفش زان نیاساید که گوی
کم بود ساکن که پیش زخم چوگان ایستد
پیش چشمش دسته نرگس به خدمت ایستد
در چمن چون پیش لاله سرو بستان ایستد»
این بیت ها هم از اوست:
ای زلف و عارض تو از مشک گل نشانی
برگل چو مشک پاشد گردد عطر جهانی
مشکت اگر بگیرم دست از گلت ندارم
تا مشک گل نسیمت ندهد مرا امانی
آیت ا... سید جواد مدنی بجستانی
مرحوم ایت اله مدنی اولین امام جمعه بجستان در سال 1300هجری شمسی در شهر بجستان در خانواده مذهبی به دنیا آمد. در شش سالگی به مکتبخانه رفتند و در سن 8 سالگی وارد دبستان شده و تا کلاس ششم ابتدایی ادامه دادند در سال 1334هجری شمسی که هنوز ایران تحت اشغال متفقین بود برای ادامه تحصیل رهسپار مشهد مقدس شدند. و تا سال 1336 به تحصیل ادامه دادند و بعد از آن به تقاضای مکرر مردم بجستان به وطن خویش بازگشتند و امامت نماز جماعت در مساجد را بر عهده گرفتند. ایشان در اوایل انقلاب مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی و ستاد پشتیبانی جبهههای جنگ را بر عهده گرفتند. در سال 1360 از سوی امام خمینی(ره) به امامت جمعه بجستان منصوب شدند و با تلاش و پیگیریهای زیاد مصلای نماز جمعه بجستان را احداث و در سال 1363 حوزه علمیه این شهر را دایر کرد و مشغول تعلیم طلاب و فضلا شد تا اینکه سر انجام پس از عمری تلاش و خدمت به مردم در شامگاه سه شنبه پنجم خرداد 1383 پس از ادای فریضه نماز مغرب مرغ روحش قفس تن را شکست و به ملکوت اعلا پیوست. مقبره این عالم وارسته در بهشت جواد الائمه(ع) بجستان واقع می باشد.